Quantcast
Channel: ... به دستهایت نگاه کن
Browsing latest articles
Browse All 10 View Live

Article 9

   سرم گیج می خورد  ...  تصویر مورچه ها که در کف خیس حیاط به مرگی اجباری محکومند مدام  در سرم تکرار می شود ...  من که تمام نا تمام ها را نوشته ام ... تمام کرده ام !  پس اینهمه حرفهای نگفته ی دلمه کرده...

View Article



Article 8

   کاش این آدم دل نداشت !  همه ی مشکلات از همین دلمرگی های روزمره  سر و کله شان پیدا می شود !  و کاش ما دل نداشتیم خدا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا  ... دلم را همانطور باند پیچی شده جلوی گنجشکهای...

View Article

Article 7

   یادت باشد با دستهای من چه ها که نکردی استاد نقاش !  یادت باشد من تنها دخترکی بودم که به اعتماد بی رنگی ات دل سپرده بودم ...  یادت باشد رنگها ماندنی نبودند و نیستند ... حتی رنگهای خردادی بد ......

View Article

Article 6

   یادم رفته که من روزی دخترکی بودم  ...  تمام دغدغه ام رنگ بود و کاغذ و چشمهایی که هرگز مرا ندیدند!  یادم رفته که اینروزها زنی  هستم که بازی با رنگ و کاغذ را به دیگران می آموزم !  چقدر از آنروزها دورم...

View Article

Article 5

  با خودم در امتداد رودخانه ای عاریتی هر روز عصر راه می روم که بخود بگویم : (( تنها نیستم )) !  برای خودم شعر می خوانم چنان که از یاد میبرم چگونه به شب رسیده ام !  اینروزها که مدام پشت به خودم ولی رو...

View Article


Article 4

   فرض می کنم همه ی این بردن و باختن  ها باید اتفاق می افتاد ...  باید تو پیدا می شدی تا من بیاموزم هنر عشق نیست ! عشق باید هنر باشد !  آه ... روزهای گرم جنوبی ... توی آن کوچه ی تنگ پر سر و صدا ......

View Article

Article 3

   گفته بودی کودکی هایم بزرگ می شوند عاقبت روزی !  یادت هست ؟  حالا آنقدر بزرگ شده ام که نفهمم کودکی که عاشقانه دوستت می داشت که بود؟!  من آنقدر ها هم که گمان می کردی کودکانه نبودم ...  زجرهایم  ......

View Article

Article 2

مدام  از این دست به آن دست می شوم  که ننویسم ... لج کرده ام با خودم ... با تو ... دست می برم لای موهایم که دیگر مشکی نیستند ... به تو فحش می دهم برای همه ی این لحظاتی که مجانی مال خودت می کنی ......

View Article


Article 1

   این روزها ی هم اندازه که به سرعت از تقویم ها می گذرند قلبم تند تر می تپد ! رها یت که کردم ناگهانی های آبی  به سویم آمدند با شتاب و نه آرام ... می دانی از اول صبح به دیوار مقابل تختم گفته بودم که...

View Article


Article 0

   خاموش میکنی صدایت را ...  فکر می کنی اینطور راحت تر خوابت ببرد! خوابم ببرد !  صدایت را دریغ نکن !  مخصوصا اینروزها که دلم می خواهد یک صدای قدیمی بشنوم ... صدایی مثل صدای تو ...  

View Article
Browsing latest articles
Browse All 10 View Live




Latest Images